جهان آرمانی ادیان
مقدمه ايدئولوژي رفيع اديان رشدي بزرگ در زندگي انسان پديد آورده است و شايد اين آخرين هدف بشر در اين دنياي خاکي است که بايد قبل از پايان دنياي مادي در کمال واقع بيني صورت گيرد. قانون تکامل براي تمام موجودات با شعور در اين جهان از جمله انسان مسأله اي کاملاً طبيعي است. در آينده اي بسيار نزديک تمام انسان ها با درک عميق خويش به ارزش اين حقيقت پي خواهند برد. همان طور که مي دانيم تکامل در بُعد فيزيکي وجود انسان، از درون رحم مادر آغاز شده و تا دنياي بيرون نيز ادامه مي يابد. از بُعد معنوي نيز وضع به همين منوال است، اما به گونه اي متفاوت. گاهي رشد روحي انسان در جهت مثبت قرار گرفته، انسان را تا درجه ي رستگاري بالا مي برد و گاهي نيز انسان را به منجلاب پوچي و نيستي مي کشاند. عقل سليم وسيله اي براي درک حقيقي شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و هنري جامعه ي بشري مي باشد و هر انساني که از جهت معنوي درست تربيت شده باشد، مسلماً به آن [درک] خواهد رسيد و اين تنها اميد انسان هاي آشنا به دين است که تمام زندگي خويش را وقف يافتن حقيقت کرده اند. در درون جامعه شرايط براي آن دسته از انسان ها که بوسيله ي رهنمودهاي ديني در راه درست قرار گرفته اند بسيار دشوار خواهد بود. زيرا بين اين گروه از انسان ها و آناني که با باورهاي ديني آشنايي ندارند، همواره در جامعه اختلاف نظر وجود خواهد داشت و رسيدن به يک راه حل کلي چندان ساده به نظر نمي رسد. اعتقاد بودا اديان مقياسي را براي آينده ي بشر در نظر گرفته اند، مخصوصاً ادياني که از سوي خدا فرستاده شده اند. حتي در فرامين بودا نيز خود او به پيش گويي آينده ي بشر پرداخته است. بودا بر اين باور است که در آينده، انسان در دوره اي از زمان دچار نابساماني و بحران مي گردد. انسان هاي بحران زده در جامعه، مردماني استثمارگر، ستم گر و پوچ گرا خواهند بود. آن ها بدي را عين خوبي مي پندارند و هيچ تفاوتي بين خير و شرّ قائل نيستند و تنها به اميال جنسي خويش اَرج مي نهند و به زندگي تجملاتي گرايش مي يابند، کودکان دچار تغييراتي مي شوند که براي والدين قابل درک نمي باشد و اين مسأله چيزي است که هيچ دين و آييني خواستار آن نمي باشد. پس از آن جامعه وارد دوراني تازه مي گردد. دوراني که انسان به رشد روحي بزرگي دست مي يابد و در زبان پالي [1] آن را «SRIARAYA METTRAI» مي نامند. مفهوم لغوي اين چند کلمه بدين شرح است: کمال = SRI تمدن = ARAYA رحيم و بخشنده: METTRAI مفهوم کلي آن بيان گر اين مسأله است که جامعه اي متمدن، سرشار از آگاهي و در اوج کمال پديد خواهد آمد و هر انساني که در اين جامعه ي مدني قرار گيرد به طور کلي به فضاي«Dhamma» وارد [2] مي گردد و تحوّل بزرگي در جامعه ي بشري بوجود مي آيد وي به شکل يک انسان ظهور مي نمايد و او را «SRIARAYAMETTRAI» مي خوانند. او بر پشت شتر سفيدي سوار است و از صحرا مي آيد. تعداد زيادي از يارانش که شمارشان به بيش از ده هزار نفر مي رسد او را همراهي مي کنند. گوشه و کنار شهر را درختان پر شاخ و برگ «KALAPA PRUEK» پر مي کند. درختاني که ثمرشان ميوه هاي جادويي است. [3] و آن سمبلِ يک محيط آرام و مکاني حاصل خيز است. سرزمين شادي ها و پيدايش عالم سراسر رحمانيت، به حقيقت مي پيوندد و بشر وارد Dhamma ي اساسي آخرين شريعت جهاني مي گردد. دين انسانيّت، جهان انسان هاي سراسر شعور و فهم، عالمي که تمام انسان ها از بازشناسي آن لذّت مي برند، سرزمين بيداري، عالم سراسر کمال و تماميت. ذهن انسان از غرور و شهوت پرستي، رهايي مي يابد و جاي آن را دانش، خرد و برکت معجزات پيامبران فرا مي گيرد و تمام اين سرزمين در آرامشي عميق فرو رفته و آن جا جايي وراي اين زمان و مکان است. هر جا آکنده از رحمانيت و مهرباني است و رفتار انسان ها عاري از هر گونه جاه طلبي، استثمارگري، رنج و درد، عذاب دادن ها و عذاب کشيدن ها مي گردد. نه کسي به انحراف کشيده مي شود و نه کسي ديگران را به انحراف مي کشد، انسان که در والاترين درجه ي Dhamma قرار دارد با آگاهي و بينش خويش در صدد درک طبيعت تمام موجودات زنده، چه نبات و چه حيوان بر مي آيد بي آن که با زهر خويش طبيعت را آلوده سازد. جهان امروز نيز به آرامي در حال رشد است تا به چنين درجه اي نائل آيد، اما براي دستيابي به آن بايد بحران هاي فراواني از جمله: بحران روشن فکري، بحران سياسي، اقتصادي و فرهنگي را پشت سر گذارد. آن ها براي رسيدن به چنين محيط مطلوبي بايد طعم تلخ بي عدالتي، بي قانوني، رنج و سختي را بچشند. آن گاه است که به درک راه هاي انحرافي زندگي موفّق مي شوند، سپس مسيرشان را به جاده ي نوين راستي براي يافتن شعوري در خور جامعه ي خويش تغيير مي دهند، باز راه خويش را تا روزي که به بيداري مطلق دست نيابند ادامه داده، قلمرو ذهن خويش را تا دستيابي کامل به همه ي ابعاد تماميّت وسعت مي دهند و در آخر روح کامل آن ها در خدا فاني مي گردد [4] و تا ابد روشن فکراني فرهيخته باقي خواهند ماند، روشن فکراني عاري از ذرّه اي غرور، [5] چه غرور و خود پسندي از ناداني سرچشمه مي گيرد. دنيا، انسان را به خود مشغول مي دارد; در حالي که ذهن مردمان دوران تکامل، سرشار از خِرَد، روشن فکري و رحمانيت ناب است. مکتب تفکر، تمام مردم را به سوي پيشرفت فرا مي خواند و زمينه ي تفکر سالم براي تمام افراد خردمند و بيدار، ميسور است و در آيين بودا به چنين انسان هايي، انسان متعالي [6] يا انسان کامل [7] مي گويند، يعني کساني که از شيطان و بدي ها دور مانده اند. اگر فردي زندگي صادقانه، فطري و خالصانه داشته باشد به تمرين هاي Dhamma ي بي ريا، آزاد و عاري از هر گونه استثمارگري ادامه دهد و به وظايف والاي انساني خو گيرد، مي تواند به بي نهايت Dhamma دست يابند، همان که در زبان پالي آن را «Asankata Dhamma» مي نامند. آن گاه است که تمام جهان رو به شکوفايي مي نهد، چه هر گونه تغييري در وضعيت مردم دنيا ارتباطي مستقيم با طرز فکر آن ها دارد. طبق فرامين بودا هرگاه کسي بخواهد دنيا را دگرگون کند ابتدا بايد طرز فکر خويش را تغيير دهد. اگر انسان ها بتوانند با تلفيق افکار خويشتن همراه با حسّ هم بستگي، فضاي «Asankata Dhamma» را ايجاد کنند کل جهان به سوي يکپارچگي، صلح و آرامش پيش خواهد رفت. در شکوفايي انواع گياهان و روييدني ها تحوّلي ژرف پديد خواهد آمد، تعداد دام ها و طيور رو به فزوني مي نهد. هر آن چه به زهر آلوده است ناپديد مي گردد و فضايي آکنده از رحمانيت در بين انسان ها، حيوان ها و گياهان پديدار مي گردد و اين دوران را «Sri Araya Mettrai» مي نامند. دوران دستيابي به آگاهي، دوراني که Dhamma همان انسان است و انسان همان Dhamma. انساني روشن بين داراي کامل ترين قابليت هاي روحي; کامل ترين خِرَد و کامل ترين دانش ثمره ي اين دوران است. حاکمان سياسي جامعه، همگي بر اين باور صحّه مي نهند که رهبري جامعه و قانون گذاري بايد در انحصار Dhamma باشد. طبق گفته هاي بودا، دين نه ديکتاتوري [8] است و نه دموکراسي [تمام عيار] [9] و نه از سنخ مکتب هاي جهل آميز مادي گرا مي باشد و چنين حکومتي که قانون گذاري آن توسط Dhamma صورت مي گيرد بهترين نوع حکومت [10] ناميده مي شود. اين واژه بيان گر اين حقيقت است که عدالت بايد در جامعه براي همه ي يکسان رعايت شود، هيچ گونه بي عدالتي، رياکاري و عمل خلافي در چنين جامعه اي از ديد قانون پوشيده نمي ماند. الگوي حکومت Dhamma بر پايه ي آزادي نوع بشر بنا نهاده شده است و هرگز به انسان اجازه نمي دهد که در انحصار دنياي مادّي قرار گيرد و يا برده ي هواهاي شهواني خويش گردد، زيرا که اين اعمال به تدريج انسان را به سمت گمراهي سوق مي دهد، قوه ي تفکر او را مختل مي سازد و تا نابودي کامل پيش مي برد. در چنين جامعه اي شرايط آزاد براي رشد انسانيت آماده تر مي گردد و روح انسان به کمال مي رسد و قابليّت نيل به بالاترين درجه ي کمال در اين دنياي مادّي را مي يابد. هدف قوانين حاکم ايجاد عدالت اجتماعي است که به انسان اجازه ي رشد فکري و مقابله با شيطان درون را مي دهد. هدف جهان در آينده ي نزديک تربيت انسان متعالي است و زماني که نسل جديد در چنين فضايي به دنيا آمده و رشد يابد، مي تواند در آينده مسؤوليت تربيت نسلي بهتر را برعهده گيرد، در چنين محيطي آرامش، صلح، پاکي و روشن فکري نيز پديد مي آيد و آسيب هاي اجتماعي رنگ مي بازد. عقيده ي انسان ها درباره ي زندگي پس از مرگ دو گونه است: گروهي بر اين باورند که مرگ پايان زندگي است، در اين جهت تمام حيات خويش را صرف تجمل و رفاه مي نمايند. [11] . گروه ديگر معتقدند که پس از مرگ حياتي دوباره وجود دارد، از اين رو زندگي خويش را وقف عبادت و پرهيزگاري مي نمايند. [12] ولي بودا معتقد است کم روشن فکر دنبال نوعي زندگي متعادل است. [13] چه اگر انساني تفکر متين داشته باشد رفتاري صحيح، گفتاري صادق و کرداري درست خواهد داشت و اوست که سير زندگي را در مي يابد ولي بر عکس انسان ناآگاه بايد تا واپسين لحظات زندگي اش تاوان گمراهي خويش را بپردازد. اعتقاد مسيحيت گروهي از مسيحيان معتقدند مقارن با سال 2000 ميلادي دوره اي جديد براي بشر پديد خواهد آمد. اما گروهي ديگر از آن ها بر اين باورند که همراه با اين دوره، مشکلاتي نيز بوجود خواهد آمد. براي نمونه، رييس جمهور سابق بريتانيا، [1] جنگ جهاني سوم را به گام هاي پيشتاز تحول تعبير مي کند. بدين معنا که ارمغان قرن بيست و يکم، کشمکش هاي حياتي است که کل تمدن بشري را تحت تأثير قرار مي دهد و مشکلاتي چون ازدياد جمعيت، محدوديت منابع طبيعي، آلودگي هوا، فقر و تنگدستي از جمله ي آنند. يکي از حواريون به نام پطرس چنين نوشت: «و خداوند بر وجود آن صحه گذاشت.» [2] . در پطرس 2، (13/3) مي خوانيم: «فردوس برين و زميني نوين که ما طبق قول او در انتظارشان هستيم. و در آن جاست زندگاني نيکو» و هم چنين آن ها معتقدند که حضرت عيسي قانون گذار اين بهشت نوين است. [3] او به تمام انسان هاي نيکو قول مي دهد که همگي آن ها جايگاهي در بهشت خواهند داشت. در کتاب هاي يهودي پولس انسان هاي پاک و نيکوسرشت را «مستحقان بهشت» مي نامد و مسيح نيز آنان را هم نشينان و اصحاب بهشتي خويش تلقي مي کند. [4] در آيه هاي 5 و 6 پطرس در مورد جريان روز «نوح» چنين مي نگارد: «تمام بهشت و زمين اين جا حاضر و آماده اند و تمام انسان ها نيز براي روز حساب و فناي انسان هاي بي خدا حضور دارند». پطرس در آيه ي 13 توضيح مي دهد که «روز خدا» پاکي و طهارت خاصي را با خود خواهد آورد و فردوس و زميني نوين را احيا خواهد کرد. در فصل مکاشفه (آشکارسازي، افشاکردن) نماد هياهو يک جنگ است. عيسي مسيح در بهشت است و پس از آن ارتش بهشتي او نمايان مي گردد. جنگي بر عليه پادشاهان و حکم رانان و ارتش فرمان روايان در مي گيرد و مردم به دسته هاي کوچک و بزرگ تقسيم مي شوند و روز خدا (قيامت) درپي آن مي آيد. [5] مفسر مکاشفه در مورد موذي ترين فرد سخن مي گويد که همان شيطان است. در مکاشفه مي گويد: «من فردوس و زمين نوين را مي بينم که در آن هيچ دريايي وجود نخواهد داشت» درست همانند آن چه در فصل اشعيا [6] و پطرس 2، فصل سوم ديديم. پس ما نسبت به اين مسأله که تحولي در حيات بشري صورت خواهد گرفت اطمينان کافي حاصل مي کنيم. در اين فضاي نوين و جديد خدا همراه بشر خواهد بود و هرگونه منفعتي را براي ايشان فراهم خواهد کرد. [7] يوحنا در آيه ي 45 چنين ادامه مي دهد: «او (خدا) اشک را از چشم ها مي زدايد و هيچ مرگي وجود نخواهد داشت و صداي مويه، ضجّه و ناله از کسي شنيده نخواهد شد». خدا مي گويد: «ببينيد که ما همه ي چيز را تازه مي کنيم. آن را بنگاريد! زيرا که آن ها حقيقت محض است». خدا به پاک سازي اشک هايي مي پردازد که بر اثر رنج و سختي، نااميدي و آسيب در انسان پديد آمده است. همان طور که يوحنا (در 35/11) مي گويد: «در بهشت و زمين نوين زندگي انسان از رنج هاي امروزي متأثر نخواهد شد». خدا قول خويش را محقق خواهد ساخت و شرايط زمين را متغير خواهد کرد تا ايمان به او استوارتر گردد و در آن زمان دنياي پرهيزکاران حقيقي متجلّي مي شود. اين جهان تازه را هيچ ترس و رنجي نمي تواند نابود سازد. در جهان ديگر مردم حمايت خواهند شد و لذّت زندگي با امنيت را خواهند چشيد و اگر کسي بخواهد بر عليه خدا قيام کند براي لحظه اي هم زنده نخواهد ماند. [8] آن گاه است که عدالت اجتماعي پديدار شده و انسان از تلاش هاي خويش احساس رضايت کرده، ثمره ي رنج هاي خويش را خواهد ديد. «گرگ و ميش در کنار يکديگر غذا خواهند خورد و شيران هم چون ستوران به گياه خواري روي خواهند آورد و طعام شيطان جز خاکستر نخواهد بود و حيوانات هيچ صدمه اي به جبال مقدس وارد نمي کنند». اعتقاد اسلام بر عدالت اجتماعي و انقلاب جهاني حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 255 هجري قمري [1] به دنيا آمد. تولد ايشان جهان را با نور حقيقت و راستي روشن نمود. وي در سال 260 هجري قمري [2] بعنوان پيشواي الهي مردم، پس از شهادت پدر بزرگوارش انتخاب شد. ايشان مدت 69 سال از نظرها پنهان ماند و در اين دوران توسط چهار نماينده ي پياپي با مردم ارتباط داشت که اين دوران غيبت ايشان را غيبت صغري ناميده اند. اکنون نيز ايشان از نظرها غايب است تا روزي که خدا فرمان ظهور ايشان را بدهد. در آن روز جامعه ي اسلامي در سراسر دنيا پايه ريزي مي گردد. زماني که حضرت مهدي (عليه السلام) ظهور نمايد، دنيا آکنده از بي عدالتي، جنگ و خون ريزي است. با ظهور حضرت مهدي (عج) انسان هاي پرهيزکار وارث زمين مي گردند و آنانند که سعي در ترويج آرامش و امنيت در بين تمام انسان هاي دنيا مي کنند. قرآن در اين باره مي فرمايد: «و ما به نوبت اين روزها را براي مردمان خواهيم آورد». [3] . «و ما در زبور ـ پس از تورات ـ نگاشتيم که اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد». [4] . «و خدا به کساني از شما بندگان که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته انجام داده اند وعده فرمود که در زمين خلافت دهد». [5] . قرآن به عنوان کتابي مقدس از سوي خدا بيان گر اين امر است که اسلام سراسر دنيا را فرا مي گيرد و چنين امري در آينده با ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) دور از دسترس نمي باشد. اسلام حقيقي با ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) و هدايت ايشان در همه ي جا پيروز مي گردد. [6] . خدا موهبت خويش را شامل حال مسلمانان خواهد کرد و کمال و تماميت تمام جامعه هاي معتقد را فرا خواهد گرفت و همگان از پيشرفت و تکامل بهره مند مي گردند. براي مثال پوشش نظام هاي آموزشي، اجتماعي، اقتصادي، صنعتي و علمي از جمله گام هاي اين تحول خواهد بود. در روايت ها نيز بر تحقق حتمي اين فراگرد تأکيد شده است. تمام ساکنان اين کره ي خاکي مسلمان خواهند شد و دين خدا، اسلام، تمام جهان را فرا خواهد گرفت. حتي انسان هاي بي ايمان نيز رو به سوي آن مي آورند. حضرت مهدي (عليه السلام) هر گونه حکومت ديکتاتوري را ريشه کن مي کند، با استبداد، خودکامگي و بي عدالتي به مبارزه خواهد پرداخت و انسانيت از جهت مادي و معنوي به تکامل مي رسد. آن دوران، دوران روشن فکري، عقل سليم و شکوفايي است و تا پايان جهان مادي ادامه خواهد يافت. نتيجه گيري قرآن کريم مي فرمايد: «هيچ امتي وجود ندارد مگر آن که ميانشان بيم دهنده اي بوده است». [1] . «پيش از تو، پيامبراني فرستاديم. داستان بعضي را برايت گفته ايم و داستان بعضي را نگفته ايم». [2] . «مردم يک امت بودند. آن گاه خدا پيامبران بشارت دهنده و ترساننده را فرستاد و بر آن ها کتاب برحق نازل کرد تا آن کتاب در آن چه مردم اختلاف دارند ميانشان حکم کند». [3] . اسلام يعني تسليم شدن در برابر خدا و اطاعت از فرمان هاي او. قرآن مي فرمايد پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) براي تکميل قوانين جهان مبعوث شد همان طور که تمامي پيامبران چنين کردند. «بگوييد: ما ايمان آورديم به خدا و آن چه که بر ما نازل شد و آن چه بر پيامبران گذشته: ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب فرستاد و دين خدا را توسط اقوام آن ها حفظ کرد و به موسي و عيسي که پيامبران تمام اعصار و اقوام هستند رسانيد. بين هيچ کدام از آن ها تفاوتي قائل نيستيم». [4] . اسلام خلاصه ي تمام اديان است. اسلام راهنماي تمامي جنبه هاي زندگاني است. بودا خود را آخرين ناجي بشر نمي داند و بر اين باور است که بوداي ديگر با نام Sriarya Mettrai خواهد آمد. هم چنين عيسي مسيح با کامل ترين پيام پيروزي براي نوع بشر نيامد بعد از وي يهوديان و مسيحيان منتظر آخرين پيام الهي بودند. «من خيلي چيزها براي گفتن دارم ولي آيا شما تحمّل شنيدن تمام آن ها را داريد؟ به هر حال زماني که، روح حقيقت مي آيد همه ي شما را به سوي حقيقت راهنمايي مي کند». [5] . روح حقيقت، زماني در دوران محمد (صلي الله عليه وآله) خواهد آمد. «امروز دين شما را به کمال رسانيدم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را دين شما برگزيدم». [6] . اين آيه از قرآن کريم بعد از آيه ي 67 از سوره ي مائده [7] دليلي محکم بر انتخاب بر حق حضرت مهدي (عليه السلام) براي مقام امامت است. حقيقت ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) از سوي بسياري از مکاتب پذيرفته شده است و تمامي اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر آن صحّه نهاده اند. حضرت مهدي (عليه السلام) انسان کامل است و در آينده ظهور خواهد کرد و حکومت اسلامي را در سرتاسر جهان مستقر خواهد نمود و با هرگونه خودکامگي به مبارزه خواهد پرداخت و از سوي پيروان اديان ياري خواهد شد. بحران هاي سياسي خاورميانه مخصوصاً سلطه ي اسراييل بر فلسطين مبارزه اي بين دو طرز فکر و باور متفاوت است که ان شاء الله تعالي با ظهور هر چه زودتر مهدي موعود (عج) زمينه هاي پيروزي حق بر باطل در سراسر عالم فراهم آيد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک ثابت

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم